احمد مسجدجامعی*: او را با نسبت‌های مختلفی می‌توان معرفی کرد مثلا پدر علم جغرافیا در ایران؛ یعنی کسی که چهار نسل پیاپی از شاگردانش در کار تدریس و ترویج این دانش هستند.

 مدیران و کارشناسان بسیاری در رده‌های مختلف دانش‌آموخته محضر و مکتب اویند و به این شاگردی افتخار می‌کنند. استاد، تنها در ایران شناخته شده نبود بلکه نام و شهرت او از سال‌های جوانی طنین جهانی داشت و از این‌رو در سال 1998به‌عنوان پدر علم هواشناسی معرفی شد. در آن سال‌ها هنوز از نرم‌افزارهای موجود خبری نبود و او با دست‌های توانایش نقشه‌های هواشناسی کشور را با ظرافت تمام ترسیم کرد. شاید در دوره جدید، دکتر محمدحسن گنجی تنها دانشمند ایرانی بود که برای جغرافیای جهان حرفی تازه داشت.

جغرافیا، علمی است که درحوزه تمدن اسلام و ایران سابقه‌ای طولانی دارد و ذیل نامه‌های مسالک، ممالک، بلدان، امصار و احیانا سفرنامه‌ها، آثار بسیاری تألیف شده است، به ‌نحوی که برای فهم جهان دیروز هیچ راهی جز بهره‌گیری از این آثار نیست. دکتر گنجی نخستین کسی بود که در ایران طی مقاله‌ای مبحث جغرافیای تاریخی را معرفی کرد. او می‌گفت ما در حوزه تمدن اسلامی بیش از40اثر ارزنده جغرافیایی داریم که به سرزمین ما پرداخته‌اند اما فقط چند تا از آنها به فارسی است مانند حدود العام که قدیمی‌ترین متن موجود در رشته جفرافیاست یا نزهه القلوب حمداله مستوفی قزوینی ولی بسیاری از آنها مانند آثار ابن خرداد به و ابن حوقل و معجم البلدان یاقوت حموی، عربی است که در همان قرون گذشته به فارسی برگردانده شده است. او برگرداندن این متون به فارسی را کاری ضروری می‌دانست.

جغرافیا از نخستین درس‌های دارالفنون بود و با گسترش آزادی‌خواهی و تمنای پیشرفت در جنبش مشروطه ظرفیت فهم و فراگیری آن بیشتر شد و در کنار آن هویت‌یابی ملی شکل گرفت و کلمه وطن جایگزین ممالک محروسه شد. به‌عبارت دیگر جغرافیا، آزادی‌خواهی و ملیت و پیشرفت هم خانواده‌اند و نشانه‌های آن را در قانون اساسی مشروطه بسیار می‌توان یافت.

در بسیاری از روزنامه‌های تأثیر‌گذار آن روزگار نیز رد پای جغرافیا را می‌توان دید؛ چنان‌که روزنامه حبل‌المتین که از نشریات معروف دوره مشروطیت بود، نقشه ایران را در بمبئی چاپ می‌کرد و همه جا می‌پراکند. بعدها ارتباطات و مبادلات جهانی فهم بیشتری از جغرافیا به‌دست داد و جنگ جهانی اول و دوم کاربرد جغرافیا را بیش از پیش روشن ساخت و به ‌نظریه‌پردازی در حوزه ژئوپلیتیک دامن زد. کم‌کم جغرافیا ازحوزه قدرت و حاکمیت به حوزه شهروندی روی آورد و درکنار تاریخ وارد حوزه‌های آموزش عمومی شد. دکتر گنجی جزو نخستین دانشجویانی بود که به‌منظور تحصیل و کسب دانش در رشته جغرافیا به خارج رفت و با ظرفیت‌های نوینی در این رشته آشنا شد و با برگشت او به ایران زمینه‌ساز توسعه عالمانه جغرافیای جدید در سطوح آموزشی و زیر‌ساختی کشور شد.

دکتر گنجی علاوه بر این شخصیتی ممتاز داشت. از همان سال‌های پس از نوجوانی تا پایان عمر با دقت و شوق فراوان خاطراتش را نوشت و با عکس‌هایی ماندگار از روزگار همراه کرد. جغرافیا در ایران از دارالفنون تا پایان سلطنت را تدوین کرد و جایزه برگزیده کتاب سال را از آن خود ساخت.

دکتر گنجی تا پایان عمر به تدریس و تحقیق ادامه داد، به‌رغم کهنسالی تا آخر همچنان از مهم‌ترین منابع دسترسی به دانش و اطلاعات نوین جغرافیایی بود. او خود را دانشجوی جغرافیا می‌دانست و بامرتبت بلند استادی واقعاً چنین سلوکی داشت. در شرایط دشوار زندگی هم ترک یار و دیار نکرد، حتی زمانی که به منظور گذران زندگی روزمره به ترجمه مدارک افراد برای دار‌الترجمه می‌پرداخت و مثلاً به ازای هر شناسنامه مبلغ 250ریال می‌گرفت و درخانه نسبتاً کوچک خود در نزدیکی پل چوبی که اینک به خانه جغرافیا تبدیل شده است، زندگی می‌کرد. این خانه‌‌ای است که ده‌ها سال پیش ساخته بود و بیش از 50سال در آن سکونت داشت؛ خانه‌ای که گوشه گوشه آن همراه خاطرات فراوان بود ازجمله وجود غاری در طبقه بالا که یک‌بار به شیرینی ماجرای تبدیل بار به غار را گفت.

او سختی کشیده بود از این‌رو برای دسترسی آسان به حوزه علم و در پی راه‌اندازی بنیاد گنجی بود ولی آنقدر برایش مشکلات فراهم آمد که به نتیجه نرسید و تاهمین یکی دوهفته پیش هم پیگیر آن بود و دغدغه شکل‌گیری‌اش را داشت. در 100 سالگی‌اش جشن تولدی در کیش به همت دایره‌المعارف بزرگ اسلامی راه‌اندازی شد و گروهی از چهره‌های علمی و فرهنگی در آن شرکت کردند. به دلایلی امکان حضورم فراهم نشد، دکتر گنجی از علت نیامدنم پرسید. وقتی از میل به رفتنم و نتوانستم برای این کار آگاه شد دعوت کرد که در جشن تولد کوچکی که درخانه دارند حاضر شوم ولی بازهم نتوانستم و او با بزرگواری تمام و بی‌هیچ رنجشی خواست که به خانه قدیمی ایشان بیایم. نوروز امسال همراه با دکتر پور احمد در همین منزل قدیمی‌اش بودیم ، می‌گفت: نمی‌دانم تا خودم هستم این بنیاد گنجی به سرانجامی می‌رسد یا نه، وقتی انبوه دانشجویان برای تبریک به آنجا آمدند فضای سخنش تغییر کرد.

رفتارش با دانشجویانش و شاگردانش مثال زدنی بود. از این‌رو گرم و پدرانه در کنارشان گرفت. آخرین عکس دسته جمعی نوروزی با استاد یادگار آن روز است. دکتر گنجی عمیقاً عدالت‌طلب بود ولی عدالت را برابری‌های شعاری و سیاست‌زده نمی‌دانست بلکه با نگاهی عالمانه آن را در جلوگیری از نابرابری منطقه‌ای و بهره‌گیری از ظرفیت‌های محیطی در نواحی گوناگون کشور می‌دید. تلاش ایشان گره زدن جغرافیا و آمایش سرزمین بود، از این‌رو در آخرین پیشنهاد‌هایش به مجمع تشخیص مصلحت نظام تحقق آمایش سرزمین را مأموریت مهم و حیاتی برای توسعه آینده ایران می‌دانست.

همین دو سه‌ماه پیش در مراسم بزرگداشت دکتر پاپلی شرکت داشت. یاداشت کوچکی به همراه داشت آن را به من داد. عباراتی بود که روی یک تابلوی بزرگ تبلیغاتی در فرودگاه تهران یا زادگاهش بیرجند (بی اندازه زادگاهش را دوست داشت و دانشگاهی هم در آنجا تأسیس کرد) دیده بود. نوشته‌های تابلو را بر پشت کارت پروازش جا داده بود، عباراتی به خط فارسی و لغات فرنگی که فقط با کلماتی مانند: است، واو، تا. . . به یک دیگر وصل می‌شدند و مثلاً جمله‌ای را درست می‌کردند آنگاه اندوه عمیق خود را از این وضعیت آشفته گفت‌ و بی‌تدبیری کسانی که پاسدار زبان فارسی هستند.

فروتنی او مثال‌زدنی بود، در جمع‌های اساتید و دانشجویان صمیمانه و گاهی صبورانه شرکت می‌کرد ، تنها می‌زیست، از شوخی‌های معمول با ایشان همین از تنهایی در آوردنشان بود که بیشتر با خنده و پاسخ شیرین و متقابل استاد تمام می‌شد. او به واقع معلم اخلاق بود نه‌تنها در گفتار که درکردار و رفتار، هیچ‌گاه به یاد ندارم که چون معلمان رسمی و غیررسمی اخلاق پند و اندرز دهد اما سلوکش عمیقاً انسانی بود وزندگی پر ثمرش پر از آموزه‌های زیبا که بیشتردیدنی بود تا شنیدنی.

* عضو شورای اسلامی شهر تهران

کد خبر 178274

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سیاست داخلی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز